لهو کردن (کَ دَ) بازی کردن. لعب کردن. (منتهی الارب). لهو. و رجوع به لهو شود ادامه... بازی کردن. لعب کردن. (منتهی الارب). لهو. و رجوع به لهو شود لغت نامه دهخدا
لهو کردن ماژیدن، گاییدن بازی کردن بلعب پرداختن ادامه... ماژیدن، گاییدن بازی کردن بلعب پرداختن تصویر لهو کردن فرهنگ لغت هوشیار